24,99 €
inkl. MwSt.
Versandkostenfrei*
Versandfertig in über 4 Wochen
payback
12 °P sammeln
  • Broschiertes Buch

... خو شبینی قرصی ندارد که ببلعید یا شربتی ندارد که بنوشید و بلافاصله تبدیل به خو شبین شوید. این تفکر مثل این می یماند که از یک معتاد انتظار داشته باشید که قهرمان دو و میدانی یا پرورش اندام شود! خنده دار است نه؟ یک فرد وقتی پر از خشم و نفرت و اضطراب و افکار منفی و بدبینانه است چگونه می تواند خوشبین شود؟! ما ابتدا راهکارهایی را خواهیم داد تا زهر اینها از ذهن خارج شود بعد انتظار قهرمانی را خواهیم داشت. آیا کسی که اعتیاد ندارد یک قهرمان است؟ آیا کسی که بدبین نیست یک خو شبین است؟ جواب هر دو سؤال خیر استت، در واقع هر دو ای نها نیاز به تمرین، تلاش و آموختن تکنیکهایی ویژه دارند. پس مخاطبان این کتاب…mehr

Produktbeschreibung
... خو شبینی قرصی ندارد که ببلعید یا شربتی ندارد که بنوشید و بلافاصله تبدیل به خو شبین شوید. این تفکر مثل این می یماند که از یک معتاد انتظار داشته باشید که قهرمان دو و میدانی یا پرورش اندام شود! خنده دار است نه؟ یک فرد وقتی پر از خشم و نفرت و اضطراب و افکار منفی و بدبینانه است چگونه می تواند خوشبین شود؟! ما ابتدا راهکارهایی را خواهیم داد تا زهر اینها از ذهن خارج شود بعد انتظار قهرمانی را خواهیم داشت. آیا کسی که اعتیاد ندارد یک قهرمان است؟ آیا کسی که بدبین نیست یک خو شبین است؟ جواب هر دو سؤال خیر استت، در واقع هر دو ای نها نیاز به تمرین، تلاش و آموختن تکنیکهایی ویژه دارند. پس مخاطبان این کتاب تنها افرادی نیستند که احساس می کنند بدبین هستند این کتاب برای تمام افرادی نوشته شده است که خواهان خشنودی پایدار هستند افرادی که م یخواهند دنیای کنونی را بهترین دنیای ممکن ببینند.
Autorenporträt
احمد ستایش در رسانه ها بنیان گذار تکنیک های نوین خوش بینی در ایران احمد ستایش بنیان گذار تکنیک های نوین خوش بینی ارائه مطالب در زمینه خوش بینی در بیش از ۲۰ رسانه معتبر ایران خبرگزاری های ایلنا،عصر ایران،ایسکانیوز،فارس،جوان آنلاین،اقتصاد ملی، تفسیر نیوز،پول نیوز روزنامه های ایران،حمایت،تعادل،تفاهم،وطن امروز،جوان،جهان اقتصاد،ابتکار،آسیا،ابرار احمد ستایش درباره داستان زندگی خودش چه می گوید؟ زمانی که کودک بودم، دفتر کوچکی داشتم که همیشه چیزهایی را که دوست داشتم یه روزی داشته باشم رو می نوشتم(البته بزرگ که شدم فهمیدم که اون دفتر،همان دفتر هدف بوده). علاقه زیادی به کتاب و شعر داشتم به همین خاطر همیشه به سراغ کتابخانه پدرم می رفتم و بارها هر کتاب را می خواندم. سالها از آن زمان گذشت تا این که یه روز اون دفتر رو خیلی اتفاقی بین کتاب ها دیدم. توی دفترم نوشته بودم من روزی یک مهندس،نویسنده و شاعر می شوم. علاوه بر اون،تیپ ظاهری ام را هم نوشته بودم!حتی ماشینی که در آینده می خریدم(پاترول). روزی که دفتر رو می خوندم هیچ یک از این موارد رخ نداده بود البته سر سوزن ذوقی در شعر و شاعری داشتم و گاهی دل نوشته هایی می نوشتم.اون روز تصمیم گرفتم به آرزوهای کودکی جامه عمل بپوشانم. از بین رشته های مهندسی ،به نرم افزار علاقه بیشتری داشتم،و همین باعث شد تا این رشته رو انتخاب کنم تا یکی از رویاهای کودکی ام که حالا به هدف تبدیل شده بود،محقق بشه. مجموعه اشعارم رو هم تا حدودی جمع کردم اما اقدامی برای چاپ آن نکردم. ماشین مورد علاقه ام که پاترول بود هم دیگه از رده خارج شده بود. خوشحالم که تونستم رویاهای کودکی ام رو به اهداف امروزم تبدیل کنم و تلاشم را در راستای تحقق تک تک شون به کار بگیرم. بعدها بواسطه علاقه ای که به روان شناسی داشتم،به ادامه تحصیلات در این رشته مشغول شدم تا حرکتی نو در زندگی من رخ دهد. تلفیقی از نرم افزار و ذهن انسان باعث شکل گرفتن تکنیک هایی نو در مسیر کاری من شد.