بسیاری از ما بیش از اندازه با قلب خود بیگانه شده ایم که به معنای راستینِ واژه، بیگانگی با انسان بودن است. ما چنان در تلاشِ به دست آوردن فضای فردی، دیدگاه، ارزش و استانداردهای خود فرو رفته ایم که نمی توانیم در پیوندهایمان، بویژه در جایگاه یک همسر، یک هم رَوان و یا یک دوست، یکپارچه شویم. خود را در پوستمان منجمد کرده ایم و هَتا به اندازه ای که بشود به هم بپیوندیم، پذیرای آب شدن نیستیم. به این پدیدۀ شگفت آورِ طبیعت چشم پوشیده ایم! همزمان، تنهایی اِمان را فریاد می زنیم هنگامیکه می دانیم برای بخشی از تمامیِ چیزی بودن به چه نیاز است--نرمِش ناپذیریم. هراسِ از دست دادن خودویژگی و آزادی اِمان، ما را از پذیرشی بایسته برای ساختنِ یک دگرگونیِ آشکار در چگونگیِ اندیشه و زندگیمان باز می دارد. سرسختی ما را به گوشه گیریِ هرچه بیشتر هدایت و دیوارهای پیرامونمان را بلندتر می کند. فلاکتِ این خودکامگی و تنهایی هرچه بیشتر در هستۀ ما ریشه می گیرد، بیشتر ما را به ویرانی می کشاند.
Bitte wählen Sie Ihr Anliegen aus.
Rechnungen
Retourenschein anfordern
Bestellstatus
Storno







